آرتین جانآرتین جان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
آریا جانآریا جان، تا این لحظه: 8 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

شیرینی زندگی

ماجرای از شیر گرفتن

1392/11/2 18:44
نویسنده : مامان سپیده
435 بازدید
اشتراک گذاری

آرتین یعنی همه زندگیماچ 

اینقدر تو نوشتن تنبلی کردم که خیلی چیزا یادم رفته ماشالا اینقدر شیرین و شیطون شدی و هرلحظه یه سوپرایزی برامون داری که یادم نمیمونه همه رو بنویسم. خدایا هرلحظه هزاران بار شکرت به خاطر همه نعمتهایی که بهمون عطا کردی

نمیخواستم الان از شیر بگیرمت اما با مشورت و صلاحدید دکترت و دکتر خودم  قرار شد شیر مادر خوردن رو ترک کنی. 16 ماه تمام شیر مامان خوردی و اصلا لب به شیشه نزدی نفس مامان . خیلی برام سخت بود این جدایی  و وابستگی دونفره اما خدارو شکر این مرحله هم به خوبی و خوشی گذشت. دلیل از شیر گرفتنم این بود که هزار ماشالا خوب غذا میخوری و فصل خوبی برا از شیرگرفتن بود دو سه دلیل دیگه هم داشت که بماند. شب اول خیلی بی تابی کردی و جیگرم برات کباب شد میخواستم تسلیم بشم که خدارو شکر آروم شدی و شیشه گرفتی (برات شیرکاکائو ریخته بودیم). منو بغل کردی و کنارم خوابیدی الهی قربون اون دستای کوچولوت بشم. تا یک هفته میومدی و بهم گیر میدادی که شیر بخوری اما به هر طریقی حواستو پرت میکردم بهونه میگرفتی و اذیت میکردی و شبها باید تو بغلم اینقدر راه میرفتیم تا خوابت میبرد بابا میخواست کمکم کن تو خوابوندنت اما نمیرفتی بغلش و فقط به من میچسبیدی عشق مامان. اما الان که چندوقتی از این موضوع میگذره خوب شدی و کامل از سرت افتاده و شبا هم دستتو میندازی دور گردنم و باهم میخوابیم باباقادر همچنان تو هال میخوابه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سارا
30 بهمن 92 4:15
عزیزم به سلامتی این مرحله خوب پیش رفت من از رسیدن به روزهایی که کیان می خوام از شیر بگیرم بغضم می گیره