شیرین کاری و شیطنتهات
نفس مامان چطوره ؟ نمیدونم الان که داری این مطلبو میخونی چند سالته کجایی و چیکار میکنی اما همیشه از خدا میخوام صحیح و سالم باشی و دلخوش دلم میخواد بگم زمان وایسا و نرو میخوام همیشه همینطوری با پسرم بمونم نمیدونی چقدر بامزه شدی و چه کارایی میکنی. از کارات برات بگم : وای وای وای که چقدر بامزه کلاغ پر بازی میکنی تا میگم کلاااااغ ... انگشتای کوچولوتو میذاری زمینو میاری بالا میگی ار اونم باصدای بلند تا میریم سمت تاب دستت درازمیکنی که سوار بشی و بعدشم با من شروع میکنی به خوندن تاب تاب تابازی... .هرکی بهت میگه یالا زود دستتو میاری و باهاش دست میدی ‚ بهت میگم آرتین مامانو بوس کن (اگه رو فرم باشی و سرحال) همچین اون لب و دهن خوشگلتو میچسبونی به لپم که دوست دارم بخورمت البته ناگفته نماند که منم حسابی میچلونمت فعلا که از راه رفتن خبری نیست هیچ علاقه ای هم به راه رفتن نداری چند روزی هست که تعادلتو حفظ میکنی‚ خیلی دوست داری دستتو بگیریمو راه بری. همچنان 5تا دندون داری از دندون جدید خبری نیست. به همه جای خونه سرک میکشی و با همه چی کار داری مخصوصا جارو شارژی و کلیدهای اجاق گاز تا یه دستمال میبینی برش میداری و شروع میکنی به تمیز کردن و در آخر هم دهنتو باهاش پاک میکنی که عاااااااشقتم با این کارات تا یه آهنگ شاد پخش میشه هرجا که باشی رو زانوهات میشینی و شروع میکنی به رقصیدن اگه خیلی به وجد بیای که دست و سر سری هم همراشه تا مامانی رو میبینی یه سطلی قابلمه ای ... میدی بهش که برات بزنه و تو هم برقصی جالب اینجاس که زدن هیچکی رو به غیر از مامانی قبول نداری و میری سریع ازش میگیری.